پرچم رفسنجانى
وحشت از مردم٬ دفاع از نظام
سياوش دانشور
رفسنجانى٬ حاج آقا ميلياردر و از مسئولين قتل عامهاى بيشمار آزاديخواهان و مخالفين٬ اين هفته مجددا در نماز جمعه تهران منبر ميرود. مير حسين موسوى نيز طى اطلاعيه اى از شرکت در اين نماز جمعه سخن گفته است. بعد از دوره اى قهر "خانوادگى" رفسنجانى مجددا سر پست اش ميرود تا خرافه ببافد و به دنيا امر و نهى کند که در اوضاع ما دخالت و "شيطنت" نکنيد. سوالى که اينروزها بويژه با سکوت طولانى رفسنجانى زياد مطرح ميشود اينست که روز جمعه چه خواهد گفت؟
نفس جنبش ملى اسلامى و توده ايها و طرفداران اصلاح نظام خونريز اسلامى در سينه حبس شده است. ميدانند که رفسنجانى تريبون نماز جمعه را به صحنه مقابله با خامنه اى و شرکا تبديل نخواهد کرد و عبارت "فرمايشات رهبر معظم" مثل نقل و نبات از دهنش بيرون خواهد آمد. ميدانند که موسوى و کروبى و ديگران از رفسنجانى عبور نميکنند. ميدانند تصوير هر سازش موقتى در بالا شناسنامه سياسى جنبش قلابى "انتخابات و اعتراض به تقلب در انتخابات" را تماما باطل خواهد کرد. ميدانند روز جمعه احتمالا تير خلاص به آخرين ذره اميدهاى ناموجه همان تعداد اندک به اين امام زاده هاى مهجور است. ميدانند روز جمعه عبور از موسوى و شرکا ابعاد گسترده ترى ميگيرد. لذا توصيه ميکنند٬ حدس و گمان ميزنند٬ حرف در دهان رفسنجانى ميگذارند٬ فشار مى آورند تا شايد صحنه عوض شود و نورى در انتهاى تونل قابل مشاهده باشد.
حقيقت اينست که رفسنجانى حرفى براى گفتن ندارد. ترديدى نيست که او مهره مهمى در جنگ جناح هاى حکومت است و اختلافش با خامنه اى برسر قدرت و ثروت سرجايش است. رفسنجانى نماينده بدست دادن سازش و تعادلهاى حکومتى است. رفسنجانى و موسوى و ابواب جمعى شان در نماز جمعه بويژه دراين اوضاع حضور پيدا ميکنند تا اولا٬ اعلام کنند که خودشان يک ستون نظام اند و هنوز هستند. دوما٬ عليرغم کمى نق نق و حتى داشتن موضع فردى در مورد دولت احمدى نژاد بگويند که به قانون و نظام و حتى خامنه اى متعهد اند. سوما٬ رفسنجانى تلاش ميکند پرچم وحدت جناح ها باشد و ضمن مقابله با "افراط و تفريط" بر اين تاکيد کند که همه "فرزندان انقلاب اسلامى و راه امام اند" و نبايد تلخ کاميهاى "خانوادگى" منافع بزرگتر حفظ نظام را زير سوال ببرد. چهارما٬ اينها اساسا اتمام حجت شان را با مردمى ميکنند که عليه همه شان هستند.
با اينحال رفسنجانى هر درجه مانور بدهد و به نظام و سر آقا قسم بخورد٬ مردم تبئين ديگرى از حرکت او و موسوى دارند. مردم ميدانند نماز جمعه تريبون و محل تجمع و شعار دادن لمپن اسلاميهاى کرايه اى و چاقوکشان و شکنجه گران و کسانى است که نداها٬ سهراب ها و صدها نفر را در همين دو سه هفته به قتل رسانده اند. نماز جمعه محل اجتماع همانهائى است که به ترانه ها و جوانان در زندانهاى مختلف تا سرحد مرگ تجاوز کردند. نماز جمعه محل اعلام وفادارى به نظام قتل و شکنجه و استثمار و تبعيض و بيحقوقى است. نماز جمعه محل اعتراض کسى به نظام اسلامى نيست. اما به حکم اوضاع همين نماز جمعه ميتواند به بلاى جانشان تبديل شود. ميتواند برسرشان خراب شود. هيچ بعيد نيست که همين نماز جمعه محل درگيرى باندهاى اسلامى شود. چه بسا کمى آنطرف تر توسط مردم شعار مرگ بر خامنه اى و مرگ بر جمهورى اسلامى بالا بگيرد.
حقيقت اينست که همه سران و جناح هاى حکومت اسلامى به سه کنج رانده شده اند. رفسنجانى و موسوى نه ميتوانند از ترس مردم "رشادت" نشان دهند و عليه خامنه اى و احمدى نژاد از همين تريبون جهل و خرافه چيزى بگويند و نه ميتوانند از نظام قاتلين که هيچ کدامشان بدون آن معنى ندارند دفاع نکنند. رفسنجانى روز جمعه چه پرچم سفيد در مقابل خامنه اى بلند کند و چه پرچم وحدت جناح ها و دفاع از کل نظام را٬ تکليف همان تعداد هواداران متوهم شان را روشن ميکند. روز جمعه مقطع مهمى در جدال بالائيها و جدال پائينى ها با کل نظام است. بالائيها با شمارش تلفات ايندورشان از وحشت مردم به خيمه "نظام و انقلاب" آويزان ميشوند تا سياست حفظ خود را تا دور بعدى پيش ببرند. اما براى هواداران آنها اينروز مقطع عبور تمام عيار از رهبران بى جربزه و برجسته شدن حقانيت سياست سرنگونى همه شان است. *